7 ماهگي
دختر نازم هر روز كه بزرگتر ميشي بيشتر با شيرينيهات دلمون رو ميبري...
بي تو نفس كشيدن برام بيمعنيه!!! عاشقانه دوستت دارممممممممممممممم
آلريت خيلي بهتر شده و ميتونم بگم تقريبا اثري ازش نمونده!! به گفته دكترت زرده تخم مرغ و ماست رو هم برات شروع كرديم و مرتب آزمايش ازت ميگيريم و خدا رو شكر انگاري ديگه با خانم گاوه آشتي كردي و همه چيز تا الان خوب پيشرفته...
داري تلاش ميكني تا چهاردست و پا بري اما خيلي زود خسته ميشي و دستت رو به طرفم دراز ميكني تا بغلت كنم...
اطرافيان رو خوب ميشناسي و عاشق بابات هستي و تا از سركار مياد حتي امان نميدي لباساش رو عوض كنه و ميخواي پرواز كني بري بغلش...
دوست نداري غريبهها بغلت كنن و هر آدم جديدي رو كه ميبيني ساعتها زل ميزني بهش و بررسياش ميكني.. و با بعضيها دوست ميشي و از بعضيها فرار ميكني...
تازگيها ياد گرفتي وقتي خجالت ميكشي سرت رو كج كني و بچسبوني به سر من بعد با انگشتات خودت رو مشغول كني..
وقتي تو آشپزخونه مشغول كارم با روروئكت مثل جوجه دنبالم مياي و هي پام رو ميگيري تا كارم كه تموم شد بغلت كنم و وقتي بغلت كنم سفت بغلم ميكني و هي صورتم رو ميبوسي... و من كيف ميكنمممم
اينم چند تا عكس از 7 ماهگي